اثنی عشریه در نقد و رد صوفیه و فلاسفه و عرفان‌های کاذب

قسمت بیست و یکم

جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۷ ق.ظ


وقایع و اتفاقاتی که پس از شهادت امام حسین علیه السلام رخ داد


قسمت بیست و یکم


چون امام حسین علیه السلام به شهادت رسید ، جمعی بسیار از مردم نوحه اجنه را بر آن حضرت شنیدند :


الا یا عینُ فَاحْتَفلی بِجُهد

وَ مَنْ یبکی عَلَی الشُّهَداءِ بَعدی


ای دیده هر چه در توان داری گریه کن ، چه بعد از من چه بر شهدا می گرید


عَلی رهطٍ تَقُودُ همُ المَنایا

اِلی مُتَحَیِّرٍ فی مُلکِ عَبْدِ


بر آن گرده که مرگ آنان را به جای نامعلوم در حکومت عبدی می برد


أیُّهَا القاتِلُونَ جَهْلاً حُسَیْناً

اَبْشِروا بِالْعَذابِ وَ الَّنْکِیلِ


ای کسانی که حسین را از سر نادانی کشتید ، شما را به عذاب بشارت باد


کُلُّ اَهْلِ السَّماءِ یَدْعُو عَلَیْکُمْ

وَ نَبِیُّ مُرْسَلٌ وَ قَبیلٌ


همه آسمانیان و پیامبران و طوایف شما را نفرین کنند


قَدْ لُعِنْتُم عَلی لِسان ابنِ داود

وَ مُوسی و صاحِبِ الْاِنْجیل


حقا که از زبان فرزند داوود (سلیمان) و موسی و عیسی بر شما لعنت فرستاده شد


خیر نساء الجنّ یبکین شجیات

و یلطمن خدوداً کالدنانیر نقیّات

و یلبسن ثیات السّود القصیّات


بهترین زنان جن سیاهپوش از غم می گریند و بر صورت های زیبایشان سیلی می زنند...


***


واللّه ما جئتُکُمُ حَتّی بَصَرتُ بِه

بِالطَّفِ منعفر الخَدَّینِ مُنحَوراً


سوگند به خدا نزد شما نیامدم تا آن که حسین را در کربلا دیدم که جبین بر خاک می ساید


وَحوله فَتْیَةُ تدمی نُحُوُرَهَم

مِثْلُ المَصابیحِ یَغشَون الدّجی نُوراً


در پیرامون جوانانی که خون از گلوهایشان می جهید چونان چراغ هایی که تاریکی ها را روشن می نمود


کانَ الحَسیْن سِراجاً یُسْتَضاء بِه

اللّهُ یَعْلَمُ اِنّی لمْ اَقُلْ زُوراً


حسین چراغ تابانی است که از نورش بهره گیرند ، خدا می داند سخن باطلی نگفتم


ماتَ الحُسینُ غَریب الدار منفرداً

ظامیِ الحَشاشة صادی القَلْب مَقْهوراً


حسین دور از خانه و تنها شهید شد ، او را دل و وجود از تشنگی می سوخت


مَسَحَ النَّبِیُّ جَبِینِه

فَلَهُ بَریقُ فِی الْخُدُودِ


پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر چهره تابناکش دست کشیده بود و لذا گونه ای تابناک داشت


اَبَواهُ مِنْ عَلیا قُرَیش

جَدُّهُ خیْرُ الجُدُود


پدر و مادرش از طبقه والای قریش و نیایش بهترین نیاکان است


قَتَلُوکَ یَابْنَ الرَّسُول

فَاَسْکَنُوا نارَ الْخُلُود


تو را ای فرزند رسول کشتند و جاودانه در آتش جای گزدیدند


عَقَرتْ ثَمُود ناقَة فَاسْتَوْ صَلوا

وَ جَرَتْ سَوانِحُهُم بِغَیْرِ الْاَسْعَدِ


قوم ثمود با پی کردن ناقه ریشه کن شد ، و اقبال آنان به ادبار گرایید


فَبَنُو رَسُول اللّهِ اَعْظَمُ حُرْمَةٌ

و اَجَلُّ مِن امّ الفَصیلِ المُقْعد


حرمت آل رسول برتر و بالاتر از ناقه صالح است


عَجَباً لَهُمْ لَمَّا اَتَوا لَمْ یَمْسُخُوا

وَ اللٌهُ یُملی لِلطّغاةِ الجُهَّدِ


شگفتا که با کشتن فرزند پیامبر مسخ نشدند و خدا به طاغیان مهلت می دهد...





منابع : المعجم الکبیر : ۱۴۷ ؛ ذخائرالعقبی : ۱۵۰ ؛ تاریخ الاسلام : ۲/۳۴۹ ؛ اسماء الرجال : ۲/۱۴۱ ؛ سیر اعلام النبلاء : ۳/۲۱۴ ؛ آکام المرجان : ۱۴۷ ؛ نظم درر السمطین : ۲۱۷ و ۲۲۳ و ۲۲۴ ؛ الإصابة : ۱/۳۳۴ ؛ مجمع الزوائد : ۹/۱۹۹ ؛ البدایة و النهایة : ۲۳۱۶ ؛ تاریخ الخلفاء : ۸۰ ؛ الصواعق المحرقة : ۱۹۴ ؛ وسیلة المآل : ۱۹۷ ؛ مفتاح النجا : ۱۴۴ ؛ ینابیع المودة : ۳۲۰ ، ۳۳۳ ، ۳۵۱ ، ۳۵۲ ؛ الشرف الموبد : ۶۸ ؛ کفایة الطالب : ۲۹۴ و ۲۹۵ ؛ المقتل : ۲/۹۵ ؛ التذکرة : ۲۷۹ و ۲۸۰ ؛ تاریخ ابن عساکر : ۴/۳۴۱ ؛ الخصائص الکبری : ۱۲۷و ۱۲۶ / ۲ ؛ محاضرات الابرار : ۲/۱۶۰ ؛ تاریخ الامم و الملوک : ۴/۳۵۷ ؛ الکامل فی التاریخ : ۳/۳۰۱ ؛ تهذیب التهذیب : ۲/۳۵۳ ؛ البدء و التاریخ : ۶/۱۰ ؛ اخبارالدول : ۱۰۹ ؛ نور القبس المختصر من المقتبس : ۲۶۳ ؛ تاج العروس : ۳/۱۹۶ ؛ إحقاق الحقّ : ۵۸۹ـ۵۷۰ / ۱۱