اثنی عشریه در نقد و رد صوفیه و فلاسفه و عرفان‌های کاذب


توبه جناب فیض کاشانی اعلی الله مقامه از فلسفه و تصوف


فیض کاشانی داماد و بهترین شاگرد ملاصدرا بود که در اواخر عمر خود از روش صوفیانه توبه کرد و بازگشت؛ بنا بر این صوفی خواندن وی پس از تصریح او به ندامت و پشیمانی ناصحیح است.


او در رساله الانصاف می‌نویسد:


نه متکلمم و نه متفلسف و نه متصوفم و نه متکلف بلکه مقلد قرآن و حدیث و تابع اهل بیت آن سرور (علیهم السلام)، از سخنان حیرت افزای طوایف اربع ملول و بر کرانه، و از ما سوای قرآن مجید و حدیث اهل بیت (علیهم السلام) آنچه بدین دو آشنا نباشد بیگانه.

آنچه خوانده‌ام همه از یاد من برفت

الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم


ده رساله فیض کاشانی، رساله الانصاف، صفحه ۱۹۶



و در جای دیگر این کتاب می‌نویسد:


سبحان الله عجب دارم از قومی که بهترین پیغمبران را برایشان فرستاده‌اند به جهت هدایت، و خیر ادیان ایشان را ارزانی فرمود از روی مرحمت و عنایت و پیغمبر ایشان کتابی گذاشته وخلیفه دانا به آن کتاب واحدا بعد واحد بجای خود گماشته به نصی از جانب حق تا افاضت نور او تا قیام قیامت باقی و تشنگان علم و حکمت را به قدر حوصله و درجه ایمان هر یک ساقی باشد حیث قال «انی تارک فیکم الثقلین ان تمسکتم بها لن تضلوا بعدی، کتاب الله وعترتی اهل بیتی»؛ ایشان التفات به هدایت او نمی‌نمایند و از پی در یوزه علم بر در امم سالفه می‌گردند و از نم جوی آن قوم استمداد می‌جویند و به عقول ناقصه خود استبداد می‌نمایند.

مصطفی اندر جهان آنگه کسی گوید ز عقل

آفتاب اندر جهان، آنگه کسی جوید سها

همانا این قوم گمان کرده‌اند که بعضی از علوم دینیه هست که در قرآن و حدیث یافت نمی‌شود و از کتب فلاسفه با متصوفه می‌توان دانست، از پی آن باید رفت. مسکینان نمی‌دانند که خلل و قصور نه از جهت حدیث یا قرآن است بلکه خلل در فهم و قصور در درجه ایمان ایشان است. قال الله سبحانه «ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی وهدى ورحمة وبشرى للمسلمین» الى غیر ذلک مما جاء فی معناه.

و هر گاه خلل و قصور در فهم و ایمان ایشان باشد مطالعه کتب فلاسفه و متصوفه نیز سودی نخواهد داد، چرا که آن را نیز کما هو حقه نخواهند فهمید.

گر جهان را پر در مکنون کنم

روزی تو چون نباشد چون کنم


ده رساله فیض کاشانی، رساله الانصاف، صفحه ۱۸۶-۱۸۸