اثنی عشریه در نقد و رد صوفیه و فلاسفه و عرفان‌های کاذب

۳ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است


توبه جناب فیض کاشانی اعلی الله مقامه از فلسفه و تصوف


فیض کاشانی داماد و بهترین شاگرد ملاصدرا بود که در اواخر عمر خود از روش صوفیانه توبه کرد و بازگشت؛ بنا بر این صوفی خواندن وی پس از تصریح او به ندامت و پشیمانی ناصحیح است.


او در رساله الانصاف می‌نویسد:


نه متکلمم و نه متفلسف و نه متصوفم و نه متکلف بلکه مقلد قرآن و حدیث و تابع اهل بیت آن سرور (علیهم السلام)، از سخنان حیرت افزای طوایف اربع ملول و بر کرانه، و از ما سوای قرآن مجید و حدیث اهل بیت (علیهم السلام) آنچه بدین دو آشنا نباشد بیگانه.

آنچه خوانده‌ام همه از یاد من برفت

الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم


ده رساله فیض کاشانی، رساله الانصاف، صفحه ۱۹۶



و در جای دیگر این کتاب می‌نویسد:


سبحان الله عجب دارم از قومی که بهترین پیغمبران را برایشان فرستاده‌اند به جهت هدایت، و خیر ادیان ایشان را ارزانی فرمود از روی مرحمت و عنایت و پیغمبر ایشان کتابی گذاشته وخلیفه دانا به آن کتاب واحدا بعد واحد بجای خود گماشته به نصی از جانب حق تا افاضت نور او تا قیام قیامت باقی و تشنگان علم و حکمت را به قدر حوصله و درجه ایمان هر یک ساقی باشد حیث قال «انی تارک فیکم الثقلین ان تمسکتم بها لن تضلوا بعدی، کتاب الله وعترتی اهل بیتی»؛ ایشان التفات به هدایت او نمی‌نمایند و از پی در یوزه علم بر در امم سالفه می‌گردند و از نم جوی آن قوم استمداد می‌جویند و به عقول ناقصه خود استبداد می‌نمایند.

مصطفی اندر جهان آنگه کسی گوید ز عقل

آفتاب اندر جهان، آنگه کسی جوید سها

همانا این قوم گمان کرده‌اند که بعضی از علوم دینیه هست که در قرآن و حدیث یافت نمی‌شود و از کتب فلاسفه با متصوفه می‌توان دانست، از پی آن باید رفت. مسکینان نمی‌دانند که خلل و قصور نه از جهت حدیث یا قرآن است بلکه خلل در فهم و قصور در درجه ایمان ایشان است. قال الله سبحانه «ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی وهدى ورحمة وبشرى للمسلمین» الى غیر ذلک مما جاء فی معناه.

و هر گاه خلل و قصور در فهم و ایمان ایشان باشد مطالعه کتب فلاسفه و متصوفه نیز سودی نخواهد داد، چرا که آن را نیز کما هو حقه نخواهند فهمید.

گر جهان را پر در مکنون کنم

روزی تو چون نباشد چون کنم


ده رساله فیض کاشانی، رساله الانصاف، صفحه ۱۸۶-۱۸۸


  • ۲۶ دی ۹۷ ، ۲۰:۵۱
  • خادم المهدی


دیدگاه مرحوم آیة الله سید عز الدین زنجانی در مورد فخر رازی، ابن عربی، غزالی و مولوی


آیة الله سید عز الدین زنجانی قدس سره می‌نویسند:


این فخر رازی و آن ابن عربی، آن هم غزالی و هم چنین مولوی و امثال او، به قدری گمراهند که ضلالتشان از عمیق‌ترین ضلالت‌هاست. اینها هم در علم و هم در ریاضت تلاش کرده‌اند، گاهی هذیان‌های عجیبی می‌گویند و تعریف‌های فراوانی از دشمنان خدا، مانند طلحه، زبیر و معاویه می‌کنند.


خواجه نصیر الدین طوسی می‌گوید: «و أمّا من حارب علیّاً کفر؛ آنان که با علی (علیه السلام) جنگیدند فاسق نیستند، بلکه کافرند».


از آنچه گفته شد چنان نتیجه می‌گیریم که تنها در اثر ریاضت و بدون شناخت امام، انسان به درجه امثال طلحه، زبیر و معاویه می‌رسد. بنا بر این غیر از تمسک به امام معصوم هیچ گاه به صراط مستقیم راه نخواهیم یافت.


تفسیر سوره مبارکه حمد، تألیف سید عز الدین زنجانی، صفحه ۱۳۹


  • ۱۱ دی ۹۷ ، ۰۱:۱۸
  • خادم المهدی


انحرافات اخلاقی شمس تبریزی و مولوی بلخی


شرم آور نیست؟


صوفی مشهور عبد الرحمن جامی در کتاب نفحات الانس از بزرگ ترین کتب صوفیه آورده است:


روزی مولانا شمس الدین (شمس تبریزی) از مولانا شاهدی (مفعول) زیبارو درخواست کرد. مولانا حرم (همسر) خود را در دست گرفته در میان آورد. (شمس تبریزی) فرمود که او خواهر جانی من است، نازنین پسری می.خواهم. (مولوی) فی الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد. شمس فرمود: حالیا اگر قدری شراب دست می‌داد ذوقی می‌کردیم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بیاورد.


نفحات الانس، تالیف عبد الرحمن جامی، صفحه ۲۹۷



آری صوفیان به قدری مرید و ذوب در قطب خویش هستند که اگر قطب از آن‌ها ناموسشان را هم بخواهد، فورا حاضر می‌کنند !!!

  • ۰۳ دی ۹۷ ، ۰۱:۰۵
  • خادم المهدی