اثنی عشریه در نقد و رد صوفیه و فلاسفه و عرفان‌های کاذب

۳ مطلب با موضوع «نقد مبانی فلسفی» ثبت شده است


سوالی از متخصص فلسفه و عرفان اسلامی دکتر یحیی یثربی:


آقای دکتر! ملاصدرا می گوید: «تبا لفلسفة تکون قوانینها مخالفة للکتاب و السنة» که ظاهراً ادعای اسلامی بودن دارد؟؟


دکتر یثربی: بله درست است؛ البته اسلامی نمی‌داند، بلکه می‌گوید این فلسفه با اسلام مخالفت ندارد؛ باز هم استقلالش را قبول دارد و نمی‌توانند نام اسلامی روی آن بگذارند؛ چرا؟ چون در تعریف فلسفه، در همان حوزه به طلبه یاد می‌دادند که فلسفه عبارت است از اینکه شما در هر کار فکری که می‌کنی ملتزم و متعهد به نتیجه نباشی بلکه ببینی برهان تو را به کجا می‌برد؛ پس این روش نمی‌تواند دینی باشد؛ (برای این توضیح می‌دهم که خیلی شبهه ایجاد شده و برای آیندگان بد است) و در ادامه‌اش هم می‌گویند: ما علم دینی درست می‌کنیم؛ یعنی کاری که غربی ها ۸ قرن پیش کردند و یک دنیا دردسر درست کردند؛ حالا بیا بگو این علم، دینی است؛ فردا شیمی تغییر کند، باید دین هم تغییر پیدا کند. این کارها درست نیست! ببینید، فلسفه علم حقایق است. علم حقایق است یعنی کارش با موجودات بیرونی است. کار با موجودات بیرونی تعهدبردار نیست؛


الآن من از شما می‌پرسم این چیست؟ شما نگاه می کنی و جوابی می دهی. اگر از یک مسیحی هم بپرسم، اگر مثل شما قوای ادراکی‌اش سالم باشد، همان جواب را می‌دهد؛ اگر از یک هندی هم بپرسم همان جواب را می دهد. جواب دو دو تا چهار تا، مسیحی و اسلامی ندارد. یا مثلاً ترکیبات آب این است و این است، این را آزمایش تعیین می‌کند و مسیحی و اسلامی ندارد. ولی ما چون عادت داریم هر چیزی را قاطی کنیم و اسلامی‌اش کنیم، عرفان را هم اسلامی‌اش کرده‌ایم. از ۳۰۰۰ سال پیش از اسلام، عرفان مکتب شناخته شده‌ای در هند و یونان باستان و مسیحیت بوده و اصلاً ربطی به اسلام ندارد. 


ما می‌توانیم ادعا کنیم که عرفان، اگر درست باشد، با اسلام در تضاد نیست و تفکر هم اگر درست باشد با اسلام در تضاد نیست؛ نه به خاطر این که آن عین این است بلکه به خاطر این که این دین، دینی است واقعی و با عقل به آن می‌رسیم؛ علم هیچ وقت نمی‌تواند با این نظر تو که می‌گویی این مثلاً قندان است مخالفت کند ؛ چرا؟ چون می‌گوید: شما اگر علمی کار کنید، به این نتیجه می‌رسید؛ پس من یک حقیقت و واقعیتی را گفتم و شما هم اگر واقعی کار کنید به آن می‌رسید.

  • ۱۶ آبان ۹۷ ، ۰۱:۲۳
  • خادم المهدی

وقتی ملاصدرا نمی‌تواند ارسطو را از فلوطین تشخیص دهد 


ملاصدرا کشف و شهود را به ارسطو نسبت می‌دهد و می‌نویسد:


و بدان که رسیدن به این نکته، و نکات مشابه آن از احکام موجودات، ممکن نمی‌شود جز با مکاشفات باطنی و مشاهدات نهانی  و معیانات وجودی و در این مورد حفظ قواعد بحثی و دانستن احکام مفهومی ذاتی و عرضی بسنده نیست و این مکاشفات جز به سبب ریاضت  و مجاهدات در خلوت و کناره گیری شدید از هم نشینی خلق و بریدن از اعراض دنیا و شهوات باطل آن و بلند مقامی‌های پنداری و آرزوهای دروغین آن حاصل نشود و بیشتر کلمات ارسطو دلالت دارد بر قوت کشف و نور باطن و نزدیکی او به خدا و این که او از اولیاء کامل بود.

 

جلال الدین آشتیانی نیز در جای دیگر درباره انحصار عقول به ده می‌نویسد: 


اینکه صدر المتالهین در کتب خود این قول را معتقد ارسطو می‌داند، اشتباه است چون اثولوجیا تحقیقا از ارسطو نیست و برای شیخ یونانی است. (2)

 

پی نوشت و مصادر و منابع »


1- الاسفار الاربعة، تألیف ملاصدرا، جلد ۹، صفحه ۱۱۸

2- شرح و حال و آراء فلسفی ملاصدرا، تألیف جلال الدین آشتیانی، صفحه ۲۳۲


فلوطین در بین فیلسوفان مسلمان به شیخ یونانی نامیده می‌شود 


بعضی چه خیال خامی دارند که می‌خواهند ملاصدرا را به جهانیان معرفی کنند. 


  • ۱۴ آبان ۹۷ ، ۰۰:۲۳
  • خادم المهدی

ردی بر تجرد نفس ( قسمت اول)


فلاسفه به اصطلاح اسلامی برای اثبات تجرد نفس ادله‌ی ! متعددی ارائه کردند که در چندین بخش به نقد آن می‌پردازیم.


مصباح یزدی می‌نویسد:


ما گاهی چیزی را درک می‌کنیمم و پس از گذشتن سالیان درازی آن را به خاطر می‌آوریم. حال اگر فرض شود گه ادراکِ گذشته، اثر مادی خاصی در یکی از اندام‌های بدن بوده است، باید پس از گذشت ده‌ها سال، محو و دگرگون شده باشد، مخصوصاً با توجه به اینکه همه‌ی سلول‌های بدن در طول چند سال تغییر می‌یابند و حتی اگر سلول‌هایی زنده مانده باشند در اثر سوخت و ساز و جذب مواد غذایی جدید عوض شده‌اند، پس چگونه می‌توانیم همان صورت را عیناً به یاد آوریم یا صورت جدید را با آن مقایسه کنیم و مشابهت آن‌ها را دریابیم؟


باید از جناب مصباح پرسید منظورشان از اندام خاصی که مسئول حافظه است چیست؟ آیا منظورشان دست و پاست و یا مغز است؟ اگر منظورشان مغز است که سلول‌های مغزی غالبا در طول عمر نمی‌میرند، زنده می‌مانند، مگر اینکه شخصی مبتلا به Dementia زوال عقل شود. ضمنا، آن چیزی که سبب تشکیل و تثبیت حافظه و یادگیری می‌شود نه سلول‌های خاصی به تنهایی به نام نورون می‌باشد، بلکه ارتباطات بین نورون‌ها و یا سیناپس‌ها نقش کلیدی در این روند دارد به طوری که طبق قانون هب، سلول‌هایی که با هم شلیک می‌کنند با هم سیم کشی می‌شوند.


جای بسی تاسف است که طلاب بیچاره و مستضعف فکری امروزه این مطالب مهمل، غیرعلمی و عوامانه  را می‌خوانند و به عنوان وحی منزل و کاملا متقن به آن می‌نگرند ومخالفت و انتقاد با فلاسفه اسلامی را مخالفت با عقل و برهان تلقی می‌کنند.

 


۱- آموزش فلسفه، تألیف مصباح یزدی، جلد ۲، صفحه ۲۶۴

۲- Developmental Biology, Volume 3, Sinauer Associates, Incorporated Publishers, 2014 


Neuroscience: Exploring the Brain, 3rd Edition, by Mark F. Bear 


Fundamentals of Cognitive Neuroscience, Bernard J. Baars

  • ۱۰ مهر ۹۷ ، ۰۰:۴۱
  • خادم المهدی