اثنی عشریه در نقد و رد صوفیه و فلاسفه و عرفان‌های کاذب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نظر علما در مورد ابن عربی» ثبت شده است


نظر شیخ یوسف بحرانی قدس سره در مورد ابن عربی


شیخ یوسف بحرانی قدس الله روحه الشریف (صاحب الحدائق) فقیه و عالم بزرگ شیعه در مورد ابن عربی می‌نویسد:


من عظماء الصوفیة محی الدین بن عربی و ذکر فی فتوحاته أن إبلیس سیدالموحدین و ذلک أن اللّه سبحانه لما أمره بالسجود لآدم لم یقل أنی لم أسجد مطلقا بل أبى عن السجود لبشر مثله مشیرا إلى أنه لا یسجد إلا للّه تعالى، على أنه لحظ‍‌ أن اللّه سبحانه أراد من سجود الملائکة أنهم إذا اشتغلوا بالسجود علم اللّه سبحانه و تعالى آدم الأسماء کلها و الشیطان أراد أن لا یزید علم آدم على علمه فلذا لم یسجد حرصا على سماع العلوم الملکوتیة و من هذا کان أعلم العلماء و الملائکة.

وذکر أیضا أن قوم نوح علیه السلام حکم علیهم ربهم بأنهم مغرقون یعنی فی بحر الرحمة، وأن نوح ومن رکب السفینة معه کان مبعدین محفوظین عن تلک الرحمة برکوب السفینة فهی سفینة النجاة من الرحمة لا من الهلاک.

أقول: و هذا الزندیق من أعظم مشایخ الصوفیة و یستندون إلیه فی أکثر عقائدهم و یعتمدون على کتبه و ما ینقل منه.


از بزرگان صوفیه ابن عربی است. او در کتابش فتوحات مکیه می‌گوید: ابلیس سرور موحدین است، چرا که وقتی خدای تعالی او را امر کرد بر سجده بر آدم، نگفت اصلا سجده نمی‌کنم، بلکه گفت بر غیر خداوند سجده نمی‌کنم! او ملاحظه نمود که خدواند متعال ملائکه را امر کرد به سجده بر آدم، تا وقتی آن‌ها مشغول سجده‌اند، آدم را علم اسماء بیاموزد؛ شیطان نیز می‌خواست که علم آدم بر او سبقت نگیرد، لذا سجده نکرد تا آن علوم را بیاموزد؛ چرا که او حریص بود بر علوم ملکوتی؛ او از تمام علماء و ملائکه بالاتر است. و همچنین گفته است: حکم خداوند بر قوم نوح علیه السلام غرق شدن آن‌ها در دریای رحمت بود و نوح و کسانی که با او در کشتی بودند از آن رحمت رانده شدند و کشتی آنان را از هلاکت نجات نداد بلکه از رحمت خداوند محرومشان ساخت. حال این زندیق شده یکی از بزرگ‌ترین شیوخ صوفیه و آنان در اکثر عقایدشان به او استناد می‌کنند و به او و کتبش اعتماد کرده و او نقل قول می‌کنند.


الکشکول المسمی انیس المسافر و جلیس الحاضر، تالیف شیخ یوسف بحرانی، جلد ۲، صفحه ۱۰۳۳-۱۰۳۴، چاپ المکتبة الحیدریة


  • ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۳۳
  • خادم المهدی


دیدگاه مرحوم آیة الله سید عز الدین زنجانی در مورد فخر رازی، ابن عربی، غزالی و مولوی


آیة الله سید عز الدین زنجانی قدس سره می‌نویسند:


این فخر رازی و آن ابن عربی، آن هم غزالی و هم چنین مولوی و امثال او، به قدری گمراهند که ضلالتشان از عمیق‌ترین ضلالت‌هاست. اینها هم در علم و هم در ریاضت تلاش کرده‌اند، گاهی هذیان‌های عجیبی می‌گویند و تعریف‌های فراوانی از دشمنان خدا، مانند طلحه، زبیر و معاویه می‌کنند.


خواجه نصیر الدین طوسی می‌گوید: «و أمّا من حارب علیّاً کفر؛ آنان که با علی (علیه السلام) جنگیدند فاسق نیستند، بلکه کافرند».


از آنچه گفته شد چنان نتیجه می‌گیریم که تنها در اثر ریاضت و بدون شناخت امام، انسان به درجه امثال طلحه، زبیر و معاویه می‌رسد. بنا بر این غیر از تمسک به امام معصوم هیچ گاه به صراط مستقیم راه نخواهیم یافت.


تفسیر سوره مبارکه حمد، تألیف سید عز الدین زنجانی، صفحه ۱۳۹


  • ۱۱ دی ۹۷ ، ۰۱:۱۸
  • خادم المهدی


دیدگاه ملا محسن فیض کاشانی رضوان الله علیه در مورد ابن عربی


ملا محسن فیض یکی دیگر از سرزنش کنندگان ابن عربی است. وی که یکی از برجسته‌ترین دانشمندان شیعی است و در بسیاری از علوم متخصص و صاحب نظر و تألیفات است، سال‌ها جزو مدافعان و شارحان آثار ابن عربی بود؛ اما در اواخر عمر خویش از عقاید صوفیه برگشت و نادم شد و در رد آنان کتاب نوشت. اینک به یکی از نوشته‌های وی که در رد و طعن ابن عربی است توجه فرمایید:


شیخ اکبر اهل سنت، محی الدین ابن عربی است؛ او از پیشوایان صوفیه و از بزرگان اهل معرفتشان می‌باشد، در فتوحات می‌گوید: من از خدا نخواستم که امام زمانم را به من بشناساند، و اگر از خدا می‌خواستم به من می‌شناساند. ای صاحبان بصیرت عبرت بگیرید و بنگرید که چگونه خود را بی‌نیاز از شناختن امام علیه السلام دید حال آنکه حدیث مشهور بین همه علما که می‌گوید: «هر کس که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است» را شنیده بود، پس چگونه خدا او را مخذول و گمراه کرد و به خودش واگذاشت تا شیطان او را در زمین علوم سرگردان رهایش کرد. پس با وجود علم فراوان و دقت نظری که داشت و برخورداریش از سیر در زمینه حقایق و فهم نسبت به اسرار و دقایق، در هیچ یک از علوم اسلامی راه دقیق را نپیمود و به حتم و یقین به حدود آن دست نیافت. و در سخنانش مخالفت‌های رسوایی با شرع و تناقضات عقلی واضحی وجود دارد آن چنان مخالفت‌ها و تناقض‌هایی که کودکان به آن می‌خندند و زنان آن‌ها را به مسخره می‌گیرند. این حقیقت بر آنان که در تألیفات او خصوصا فتوحات و بالاخص ابواب اسرار عبادات تتبع کنند پنهان نمی‌ماند. سپس با ادعاهای گسترده‌اش در شناخت خدا و مشاهده معبود و همراهی با خدا با چشم شهود و اینکه به دور عرش گشته، و فنای در توحید و ... او را در شرایطی می‌بینی که دارای سخنان سخیف و احمقانه و بلند پروازی‌های متکبرانه و هذیان و خرافات در هم و بر هم و ضد و نقیض‌های تحیر آوری که جگر را پاره پاره می‌کند قرار دارد. گاه سخنانی به ثبات و مستقیم می‌گوید و گاهی مطالبش از آشیانه عنکبوت سست‌تر است. در کتاب‌ها و تصنیفاتش گفتارهای بی‌ادبانه نسبت به خداوند منزه وجود دارد که هیچ مسلمانی در هیچ موقعیتی راضی نمی‌شود به آن سخن گوید. او در ضمن کلماتی مزخرف و دیوانه‌وار که قلب‌ها را پریشان و عقل‌ها را وحشت زده و ذهن ها را متحیر می‌کند، گویا در نفسش از صور مجرده امور قبیحی را می‌بیند و گمان می‌کند حقیقت دارد و تلقی به قبول کرده و تصور می‌کند که آن‌ها حقیقت وصول به حق است. شاید عقلش به واسطه شدت ریاضت و گرسنگی مختل شده، و آنچه به خاطرش می‌آمده بدون تأمل به قلمش جاری می‌شده است.


ابن عربی از نگاهی دیگر، تألیف سید محسن طیب نیا، صفحه ۴۲۱-۴۲۲؛ به نقل از رساله بشارة الشیعة، تألیف فیض کاشانی، صفحه ۱۵۰-۱۵۲


  • ۲۳ مهر ۹۷ ، ۰۱:۲۹
  • خادم المهدی